-
یکی میاد
سهشنبه 23 خردادماه سال 1391 11:31
نوشته های زندگی گاه جاشونو بر عکس میکنه و اونوقت برای چیزایی که چند سال پیش سرودی باید جواب داشته باشی...دیروز عصر وقت بیدار شدنم آرزو کردم کاش بیدار نمی شدم *** یکی میاد تو زندگیت که تو اونو دوسش داری برای دیدن عزیز لحظه ها رو میشماری یکی میاد عمیق و ناب مثه یه چشمه جاریه دلت میخاد خواب باشی وسرتورو شونه اش بذاری یکی...
-
ماه
دوشنبه 22 خردادماه سال 1391 10:14
همین چند شب پیش همه به آسمان نیگا میکردن تا لوگوی پپسی رو تو ماه ببینن... من سالهاست تصویرتو تو ماه زندگیم میبینم اینا یه شبه میخوان معجزه کنن؟ مگه ماه جای این بچه بازیاست؟ نمیدانن این کودکان بازیگوش با شبهای من چه می کنن و با ماه آسمان من قاب عکس یاد تو در دیدگانم
-
یاد
دوشنبه 22 خردادماه سال 1391 09:52
یادت هست؟ اولین بار که جناغ شکستیم؟ امدم زرنگی کنم شرط را ببرم دل م را به تو دادم تا بگویمت: یادم تو را فراموش رفته بودی... می
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 خردادماه سال 1391 14:09
زور می گی
-
لحظه قطعی
شنبه 20 خردادماه سال 1391 17:13
عزیزکم اگر هم اکنون به لحظه ملکوتی غلط کردم درس نخوندم هم برسم... باز هم درس نخواهم خواندددددددددددد . . . خسته هستم تنها واژه جایگزین است
-
کاش
شنبه 20 خردادماه سال 1391 17:10
کاش میدونستی به خاطر من گفتنهات چه کاری با من میکنه بیا و اشکامو جمع کن پی نوشت:کامنتتو نمیذارم.حرف بد نزن... پی نوشت ۲: لطفا ننویس. نمیذارمشون
-
ترس
شنبه 20 خردادماه سال 1391 09:58
وقتی زمین میخورم بهت نمی گم میدانم زمین خوردن بهتره از ترس از دیدن ناراحتیت می
-
می
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1391 17:37
میرم تعطیلات... . . . شاید می
-
داستانی دوباره
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1391 10:34
داستان بوی عطر یه داستان قدیمیه اما واقعیه داستان عطری که می پیچه تو فضا و تو رو در بر می گیره و بودنشو با تمام وجود احساس میکنی گاه سر رشته این داستان گم میشه گاه ادامه این داستان رو گم می کنی و نمی دونی کجای زندگیت باید دنبالش بگردی دنبال بوی اسانس و اودکلن نگرد قصه یه چیز دیگه است
-
ناکجا!!!
سهشنبه 16 خردادماه سال 1391 11:12
نمیدانم کجای احساسم تب آلود است که اینگونه جغرافیایی را جستجو می کند و می داند دسترسی به آن رویایی بیش نیست می
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 خردادماه سال 1391 11:12
نمیدانم کجای احساس تب آلود است که اینگونه جغرافیایی را جستجو می کند که دسترسی به آن رویایی بیش نیست می
-
مهارت
شنبه 13 خردادماه سال 1391 11:45
چه مهارتی داری... برای بی تاب کردن این دل لعنتی سحر نمی خواهی افسونی هم لازمت نمی شود تنها کافیست دمی از تو بی خبر بشوم... می
-
آن روزها
پنجشنبه 11 خردادماه سال 1391 12:26
مادرم که دستش به من نرسید و از پدر هم دور بودم نشست و گریست و نفرینم کرد: الهی درد بیدرمان بگیری نفرینش گرفت و اینگونه شد که من عاشق شدم ... این نفرین های کاری درمانی هم دارد؟ برایم بنویس می
-
بارش مهربانی
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 10:06
می نویسم: یار می خوانم: مهربان بر من ببار
-
..
دوشنبه 8 خردادماه سال 1391 17:29
دعا می کنم زودتر خوب شوی
-
و یک بار دیگر
شنبه 6 خردادماه سال 1391 13:45
میدانی چرا هر بار میگویم دوستت دارم؟ چرا به تکرار می گویم دوستت دارم؟ هر بار بعد از دیدنت احساس این را دارم که این آخرین دیدارمان بود و بعد از ساعتی یا روزی به بینهایت می رسم جایی نزدیک عدم جایی شاید هم آنطرف تر از نیستی *** یکی بیاید و دردها را نگاهی کند شاید درمان بر آن یافت شود *** این بار هم بی کم و کاست دوستت دارم
-
پرانتز
شنبه 6 خردادماه سال 1391 09:37
پرانتز را باز می کنم می نویسم: پرواز... پرانتز را نمی بندم بگذار پرنده آزاد باشد! می
-
یادداشت
جمعه 5 خردادماه سال 1391 14:39
فقط می
-
نشانم بده
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1391 08:35
کجاست رفیق همدلی روزهای بارانیت؟ که تنها قدم میزنی درین باز بارش ابرهای دلتنگی کجاست... کجاست صدای توامان بارش باران و نجواهای دوستت دارم و نگاه عاشقانه اش که عمق نگاه را در مردمکانت جستجو می کند... . . . ترا چه شد؟ بی او بی صدا بی ترنم ... می
-
تداعی خاطرات
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1391 10:02
سالهای دور سالهای دور دور بکارت قلبم را فروختم به دوستت دارمهای دختری از آفتاب شرق به دختری از اشراق و نور و محبت و مهربانی او تمام دامانش را به من بخشید و این سالها تمام این سالها خانه ای کوچک دارم در دامنه پر گل دامنش و هر روز طلوع می کند در چشمانم مهر بیکرانش به همراه بوسه هایی با طعم دوستت دارمهایی که هرگز کهنه...
-
.
سهشنبه 2 خردادماه سال 1391 13:36
وقتی من نمیتونم چیزی رو حفظ کنم و نگه دارم... چه فرقی میکنه....؟؟؟؟؟ . . . . . . داشتن لیاقت می خواد
-
این همه عاشقی؟؟؟؟
سهشنبه 2 خردادماه سال 1391 12:44
کسی این قدر عاشق؟ مگر عشق بدون شناخت می شود؟ عشق بدون شناخت معنا ندارد. در ارتش های دنیا، نیرو هایی که عشقِ بدون شناخت دارند، می آیند و کُپ می کنند. از جایشان تکان نمی خورند. از گلوله می ترسند. این شناخت می خواهد که یکی روی مین بخوابد. سینه اش را بگذارد روی سیم خاردار تا دیگران از روی بدن او رد شوند. شوخی نیست. تا درک...
-
گاه
دوشنبه 1 خردادماه سال 1391 13:03
گاهی در زندگی دلتان به قدری برای کسی تنگ می شود که می خواهید او را از رویاهایتان بیرون بیاورید و آرزوهای خودرا در آغوش بگیرید
-
می
یکشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1391 20:20
می
-
آدینه
شنبه 30 اردیبهشتماه سال 1391 15:26
دیروز هم روزی برای تو و من روزی با تجربه ای زیبا بعد از چند روز دوری راستش: فراق هم نتوانست تفریق کند بین ما را اما شاید سخنانمان بتواند...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 16:54
یه وقتایی فک میکنم تو گذر دلم یه جایی تو خاکا افتاده تو عبور بی هوا از یه کوچه گذری حالا زیر پای این و اونه!!!!!! شده مایه کار شون نوک کفش رهگذرا شده بازیچه خاکای کف کوچه شده همبازی بیمایه ترین چیزای آدما که وقتی نمیخوانشون میندازنشون کف پیاده رو و کوچه ها حتی زحمت به خودشون نمیدن تو سطل آشغال بندازن دل من جایی نیست...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 17:27
من اولین ِ تو نیستم. و آخرین لابد. تنهاترین ِ تو هم نیستم. میدانم. هی... این دانستنهاگاهی خیلی سنگیناند. گاهی آدم دلش میخواهد نداند اصلن. میخواهد بیست و پنج ساله باشد، با یک عالمه امید الکی پلکی، با یک عالمه سرخوشی و شیفتهگی. میخواهد ندانسته، دل داده بر باد، بر هر چه باداباد، دوست بدارد فقط. میخواهد وا بدهد،...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 16:44
بعضی وقتا هست که دوست داری کنارت باشه . . . محکم بغلت کنه . . . بذاره اشک بریزی تا آروم شی . . . بعدآروم تو گوشت بگه: . . . «دیوونه من که باهاتم» پی نوشت:اگه جایی پیدا بشه!!! اگه کسی تو رو همه جوره بخواد!!! اگه...!!! اگه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 16:37
از از ها تا تاهای ناکجا آباد اندوه فقط یک شکستن فاصله است مهم نیست چه میشکند و چگونه میشکند مهم اینست که همیشه حجم اندوه بیشتر از تنهاییهاست و تنهایی من شبیخون حجم این غمباره ها را باور نمیکرد و باور هم نخواهد کرد ساختنی در کار نیست به سوگ لحظه های سوخته نشستم و به ثانیه ها سیاهپوشانگی میاموزم تا از چشم اندازی اغیار...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 11:04
. . . گاه بین فاصله ها نقطه هاست گاه بین نقطه ها . . .