پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

تب


حـوّای جا گرفته در این فکر رنج ِ تلخ
انگــار هیچ وقـت به آدم نـمی رسد
تن داده ام به این که بسوزم در آتشت
حالا بهشت هم به جهنم نمی رسد

نظرات 35 + ارسال نظر
() سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:03

می... من برات جهنم درست کردم...

کدام جهنم؟
همه چی من خودم هستم
باور کنی یا نکنی

() سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:08

جهان به خاکِ سیاه نشسته است
دوست داشتنت اما
تضمین دوباره ی رویش است
تضمین دوباره ی آفرینش

همین که از راه می رسی
عسل جاری می شود در رودهای بهشتی که بی شک نیست
و شیطانی که نیست
تعظیم می کند به انسانی که تویی!
مییییی...

انسانیت از جای پاهای تو آفریده شد
و
مهر
گردی از دامنت
و
عشق
تنها قسمتی از نگاهت...

() چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:50

می... سلام... دیشب تو خوابم منتظرت بودم ولی نیامدی... داشتیم میرفتیم سفر...

پشت لحظه ها جا ماندمممممم
می

() پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:39

می... سلام.صبحت بخیر.... خوب نیستی و این خوب نیست...

چکار باید میکردم؟
سختم بود خوب
الان هم سختمه

() شنبه 1 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:05

میییییی...
سلام مهر من...
پاییز دوباره شروع شد.فصل ما...

فصل مهربانی ها
فصل بودن
فصل تداعی....

() شنبه 1 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 18:00

می... عصر بخیر..

عصر اولین روز پاییزیت بخیر
فدات...
می

() دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:01

می... سلام...صبحت بخیر. زیر بارون جات خالی. هرچند یلدت با من بود.

هم تابستان
هم پاییز
هم افتاب
هم مهتاب
هم باران
هم ابری
همطوفان
۴ ماه...
می

() سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:47

می... سلام.صبح پاییزیت بخیر...

می
سلام
یعد از دو ماه...

() پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 14:47

می... رفتی بیمارستان...

سخت میگذره
میدانستم نمیای...

() یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 14:57

می...

می...

() دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:00

می... سلام خوابالوی من...

() دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:00

عشق شبیهِ شعر
نیازی به توضیح ندارد
یا نشانی می‌گذارد
یا فراموش می‌شوی .

اگه تو بخوای فراموش میشم
الان واسم قابل پذیرش تره
...
می

() پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:38

می... سک سک... باید برم دانشگاه...

جام حسابی خالی...
می

() جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:53

می.... بی تو اینجا سخت میگذره...

تحمل کن...
لطفا
می من

() شنبه 15 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:35

می... سلام. قرار بود بیام پیشت ولی ظاهره حالت خوب نیست و ...
کاش میشد کاری برات بکنم. ولی حتی یه لیوان آب نمیتونم دستت بدم...

زود تمام میشن این بحرانهای تنهایی او این روزای سخت....
از دستای مهربانت زیاد نوشیدم....

() یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:29

می... نمیدونم چطوری...
لعنت به این وضع. مستاصل بودن خیلی بده...

خوبه خوبم
تو فقط بخند لطفا...
می
اشکاتو پاک کن
خجالت داره...
می

() یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:31

احساس بیچارگی می کنم...

خدا نکنه
این هم از الطاف دوست داشتن و عاشقیه
گفتم بیخیال ما بشو و ....
گوش نمیدی دیگه...

() شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:33

می... سلام. صبح بارونیت بخیر...

سلام
صبح زیبات شاد شاد شاد

() یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:58

می.سلام...

سلام خوابالوووووووووووووووو
...
می

() سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:53

می.. روزهای پر از درد و تنهایی و غصه...

واسه من یا تو؟؟؟؟؟؟؟؟

() پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 17:27

می... صدای اذان میاد. خدا کنه خوب باشی... احنمالا زیر پتویی.چ

شک نکن...
می

[ بدون نام ] شنبه 29 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:09

می.سلام.امروز شاید ببینمت

کو؟؟؟؟؟؟
می

() شنبه 29 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:12

لمسِ تن تو
شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد....
داغیِ لبت ، جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند
هم آغوشی با تو ، هم خوابگیِ چرک آلودی ست
حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد.....
فرزندمان، حرام نطفه ترین کودک زمین است
حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس
خاتون من!
حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم ،
یک بوسه
ـ یک نگاه حتی ـ حرامم باد !
اگر تو عاشق من نباشی ..

() یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:35

می.سلام.با سردرد...

سلام با عشق+خواب
می

() دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:54

می.سلام آبان من...۸ ساله شدیم...

سلام
۸ سالگیت مبارک
کجای دنیایی؟؟؟؟؟؟؟؟
فدات

() سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:54

می.سلام ... لحظه شماری میکنم که بیای.

میام یواش یواش
می

() سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:56

می... تولد اینجا هم مبارک... کی کیک بخوریم؟

فدات
هر وقت که بگی جانم...

() جمعه 5 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:37

سلام.عیدت مبارک...می...

روزهات همه مبارک
روزهات همه عید...

() شنبه 6 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:10

می... سلام.صبح آبانی ت بخیر.
۶ روز از آبان گذشته ولی هنوز ندیدمت...

حالا حالاها مونده
می

() یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:48

می.. سلام.خوبی؟
دیشب داشتم اس میدادیم که یهو دیگه جواب ندادی...
نگرانم.

بدان که مرگم نمیزنه
دعا کن این دکتر منو مرگ بزنه...

() دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:37

می.سلام خوب من.خوبی؟

خوب
خوب
خوب
می
هنوز ترشح زیاده

() سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 15:21

می... شروع سال تحصیلی رو بهت تبریک میگم. چ

هه هه هه هه
می
سپاس بانو

() جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:21

می.. سلام هم دانشگاهی... دانشگاه با تو قابل تحمل شد...

شکرا سیدتی
افتادیم تو عربی
جات خالی
می

() شنبه 13 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:08

می.سلام.عیدت مبارک... دیشب کهیر زدم. میخواستم بهت بگم ولی نخواستم نگرانت کنم... نمیدونم علتش چی بود. فقط میدونم برای تو ناراحتم و نگران بابا هستم. آخرش هم استرس امتحان دانشگاه....

چرا کهیر زدی آخه
اه

() یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:15

می.سلام عزیزکم...
این هفته آخره که نیستی؟میای دیگه؟

شاید وقتی دیگر بیایم....
می

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد