-
وفا از تو می آموزم
سهشنبه 25 بهمنماه سال 1390 13:58
گاه سوی وفا روی . . . نه همیشه باوفایی می
-
نیاز به همکاری
سهشنبه 25 بهمنماه سال 1390 07:47
باید سعی کنم عادتهای صحیح را جایگزین عادات امروزی کنم... امکانش هست کمی زمان و اندکی همت نیاز است و یک لیدر حمایتی که تشویقم نماید ترجیحا پرسپولیسی... می
-
هم من هم تو
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 16:56
می بو سمت تا هم من بوی بهشت را استشمام کرده باشم و هم تو بدانی گناه چه عقوبتی دارد!!!!!! می
-
کدام...
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 12:12
کدامین غزلواژه میتواند اندیشه تراوش یابد تا عطری از دامنت را بگیرد... کدامین حال باقی میماند که غزل باقی بماند؟ کدامین راه باقیست تا پویایی مسیر بپیماید؟ کدامین... می
-
تابستانه
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1390 07:33
ترمز می زنم و می گویم مستقیم. می نشیند ... لبخند میزند و سلام می کند. می گویم:عجب برفی یادم میرود داشتم شوخی میکردم پر می شوم از هوای بودن در این صبح برفی آن هم من سرما گریز... حتما افسونی گرما بخش با خود آورده است گرمایی استوایی... برفهای پیرامونم آب شده اند... می
-
مهربانی ها
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1390 07:28
با عینک میبیندم می گوید: با عینک مهربان شدی... تمام مهربانیم در عینک طبی خلاصه میشود!!! می
-
مدیر و مادر
سهشنبه 18 بهمنماه سال 1390 08:03
با اجازه صاحبان قلم. (اگر مادر ریاستی شایسته تکریم باشد گاه احساس می کنم مدیر محترممان از همه شایسته تر است) امضا:پویای عصبانی پی نوشت:آخرش نفهمیدیم چند تا پویا اینجا می نویسند!!!! ااااه ه ه ه ه ه ه
-
منوی زندگی
دوشنبه 17 بهمنماه سال 1390 08:37
زندگی سلف سرویس است اگر بی حرکت باشی فرصتها شادیها موقعیتها و عشق... به سمت تو نخواهد آمد *** انتخاب من از این منو شادی فرصت و عشق است که با تو تجلی می یابد. می
-
عصر جدید
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1390 20:01
دنیای جدید با همه بودن را فراموش کنیم دنیا بی همه و با تو زیباست می
-
رویش
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1390 19:53
دستهای تو بوی بهار میدهند شوق در من جوانه زد امید رویید سبزینه ای شدم از گرد دامنت برخاسته . . . بی تندباد ها نتوانی مرا آزمود اما مرا به تندی خویش میازما می
-
دلنوشته هایی از دوست
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1390 13:33
پرتاب شده ام به عمق دلتنگی در این عصر زمستانی (تدا)
-
..
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 12:33
خسته ام همین
-
سکه یکرو
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 16:15
سـکـــــــه ی زنـدگـیم شـیـــــــر نـدارد امــــــــا هـمـیـن خـطـی کـه مـــــــرا بـه تــــــو وصـــــــــــــــــل نـگـه مـی دارد را بسیـــــار دوســـــــت مـی دارمـــ میــــــ
-
برف صبحگاهی
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1390 15:32
صبح برف میبارید تا رد پایی از تو بر زمین باقی بماند... از همانهایی که جا گذاشته ای نه بر برف... که حک شده بر سنگفرش دلم لابلای ترکهای بجا مانده روزهای نبودنت... از خانه بیرون نیامدم طاقت دور شدن رد کفشهایت را نداشتم می
-
دل می خریم
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 12:47
ار تو نوشتن... دل می خواد!!!! می
-
اشاره ای به نزدیک
پنجشنبه 6 بهمنماه سال 1390 14:08
دوست دارم تو را نظاره کنم زیر پا فرشی از ستاره کنم گر بگویند نازنینت کیست دوست دارم به تو اشاره کنم می
-
ترنج
پنجشنبه 6 بهمنماه سال 1390 10:47
نمیدانم یوسف بودم یا ترنجی که یوسفت را ندیده قربانی شد با این همه اوصاف خرسندم که در دستان زلیخایم بودم برای لحظه ای می
-
دنیا
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 09:59
میلیون ها و میلیاردها ادم توی این دنیا هستند و همه شان می توانند بی تو زندگی کنند اخر من بدبخت چرا نمی توانم ؟ ... با این اعتماد به نفسی که دادی حتما جدیدا می توانم!!!!!!! میتوانی بخواهی!!!!!!!
-
عنصر مجهول
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 11:05
شاید بعضی چیزا نامربوط باشه، اما وقتی جمع بندی میکنی میبینی بسیار به هم مربوطه... مثلا: (( بعضی وقتا هست که دوست داری کنارت باشه . . . محکم بغلت کنه . . . بذاره اشک بریزی تا آروم شی . . . بعد آروم تو گوشت بگه . . . «دیوونه من که باهاتم )) انسان میتونه دیوونه بشه و باشه یکی هم میتونه کنارت باشه اما عنصر سومی هم هست که...
-
کسی حرفی داره؟
شنبه 1 بهمنماه سال 1390 18:09
میگن: اگه دنیال چیزی که میخوای نری، هیچوت نمیتونی داشته باشیش اگه درخواستی نکنی، جوابی که همیشه میگیری نه هستش اگه قدم به جلو بر نداری، همیشه یکجا میمونی... یه نفر لطفا به من یه چیزی بگه می
-
کاهش ارتفاع
شنبه 1 بهمنماه سال 1390 17:56
بی جواب که میگذاری مرا کوتاه می آیم نمیدانم حرفهایم کجایش بوی سوال بی جواب میدهد می
-
مکث
شنبه 1 بهمنماه سال 1390 11:04
شادی لحظه ها را می خواهم یا لحظه های شاد را؟ کدامین واژه مقدس تر است؟ کمی درنگ... چراغها را من خاموش می کنم !!! می
-
بالشی مرطوب
پنجشنبه 29 دیماه سال 1390 11:43
شبا تو خواب چشام خیس میشه نمیدونم بارون میاد یاچیزی تو چشام میره؟ شایدم . . . می
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 07:45
نمیدانم بهانه های دل گیر گرفته ام یا دلم بهانه گیر شده است؟ هر دو به تو گیر است می
-
.
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 15:04
از مردی که درونم است متنفر میشوم میدانی چرا؟ پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست می
-
بهت
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 08:05
آنقدر هوامو داشتی که ندیدی چطور زمین خوردم؟ الان حیرانی چطور بلند بشم؟ می
-
پرش به ارتفاع
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 13:02
از ارتفاعات قلب تو! به عمیق ترین دره های عشق جامپ و کات میشود طنین صدایت در مویرگهای حیاتم مرا طنابی جنس مویینگی زلف تو که ارتجاع بودن و نبودنت را کفایت کند: بانجی جامپینگ می
-
نگاه کن دمی مرا
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 11:35
من و تمام لحظه ها ، تداعی تمام تو تداعی حضور تو نشسته روی فال من چو گرد می شوم دمی غبار راه تو، مگر به روی دامنت شوم سیاه رنگ ، خال، من می
-
غیر
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 10:34
هر آدمی را در آغوش بگیری ۳۷ درجه دمای بدنشه جز اونی که واست تب میکنه می
-
حکمی مرا سزاست؟
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 11:00
حاکم قلب من، حکم دلت یکبار برای تمام عمرم مرا بنده خود نمود دیگر چه حکم کنی؟ که خداوندی تو راست