86/4/19
۱:سلام. باور کن حس شعر با این همه ماموریت ته کشیده....بوی نا میده
* * *
۲: شاید مدتیه که به من ثابت میشه...
* * *
3: حس سه شنبه ها ی بو داده رو دارم.....
86/4/20
سلام
خداییش ادمو به شعر وادار میکنی....
این جلسات مدیریت اگه بذاره یه جایی برا حس بودن میمونه...بازم این شعرت کف برمون کرد...
مهمون باش:
چکیده ی احساس شاعری
در دستانت رویید
عطر
ناب ترا
نیت کردم
قربتی از نگاهت
مرا پیمانه کن
(شبانه ها)
86/4/22
دل
می طلبد
فصلی بوسه
از
دفتر ادبیات چشمانت
تعبیر
سادگی رنگین کمان
مرا کافیست
86/4/23
بله. گاه سفر فرا می رسد. شاید خداحافظی نزدیک باشد.
86/4/24
خداحافظی از خودم یه چیز تازه ای نیست...
پیچیدنی در کار نیست...مستقیم میریم... میای؟
86/4/26
اینم یه رو کم کنی از حضرت شما که ما را به شعر مستفیض نمودید...
تولد چی؟ کی؟ کجا؟ منو ببر...
به شرطی که تولد جدایی نیاره....
* * * * * * * * * * *
شبانه ها تموم نشده...
فصل دوباره امد و رفت و در استانه درگاه ایستاده ام.
فصل خداحافظی است... شاید...شاید وقتی دیگر... شاید تا وقتی دیگر...
86/4/4
هماره می رقصد
در باد
سرنوشتی
که
از سر نوشته نشد
* * *
واژه ها بارانیست.
سرنوشت اوارگی
در شهر سینه عاشقان
مدفون است
و
پای کوه غم.
فرهاد
تنها
صدای بغض فاصله هاست.
بوی تیشه می اید ازدرون سینه ام....
* * *
86/4/12
جادوی ترا دوست میدارم..
جادوی ترا دوست تر میدارم...
ترا...
می
* * *
86/4/13
نفر بعدی وجود نخواهد داشت...
برادران سوشیانت رخت بر بسته اند و سکوت ساکن ماتم سرای است و بس....
* * *
بعد تو هنوز من (( * * * )) صدا میزنی؟
علیرغم همه دغدغه هایم هنوز دانستن را بالاترین موهبت میدانم...
میدانستی؟
* * *
در خانه ات درختی خواهد روئید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت...
و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید: در راه که می امدی سحر را ندیدی؟
.. سووشون..
(( نه طواف داشته ام نه نماز میت و نه تششیع جنازه... حتی تلقیین هم برایم نخوانند..باور میکنی؟))
یه هوار اتفاقات عجیب و غریب به سرم اومده و سکوت رو بهترین جواب میدونم....
اون از حاجی که این روزا داره وصیت نامه شفاهی مینویسه و میاد اداره من... اونم از مدیر محترم اداره که به من کارمند دون پایه زور میگه...ا ونم از ارباب رجوعها....
یه نفر بیاد میخوام وصیت کنم.
یه مدت نبودم و قرار شد که وقتی اومدم یه قرار با تو بذارم.. این بابا نانسی عجرم قرارمون رو به هم زد. یه سر تو ارشیو که رفتم روز شمار نبودن رو ورق زدم که با اونی که قبلش بود یه پل بزنم از خودت تا
...27
خرداد:روی گوشی من هم مدتهاست که پی ام و میس کال نیست. گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
...دیوانه ترین کارها در دل ادمها شکل میگیرد نشانه بد غیر از من هم دیده ای؟
28
خرداد:مثل هر شب سکوت نیست. پشت سکوت این زمان حرفهایی هست که به اینده تعلق دارد و تنها گذشت زمان قادر به درک ان است
.تمام روشهای تو را اموزش دیده ام و نیک میدانم که چگونه می اندیشی...مگر نه انکه نزدیکتر از من به من هستی؟ زمان را فراموش نکرده ام و مکان را
...سکوت تو را می پذیرم و دیگر سکوت میکنم... نه به تایید حرفهایت بلکه به خاطر انکه توان من در سکوت و سوختن بیش از اینهاست
...معنای سکوت قبل هم بوده است بی انکه کسی نجوای مرا شنیده باشد
....30
خرداد:حرف رفتن نه برای تو که برای من است. از خودم سالهاست بریده ام. اگر بریدن از تو باشد روبرویت می ایستم و میگویمت نباش. فکر میکردم در این فشار روحی مرهمی هستی...نه انکه اتشی بر زخمیکه رسیده است.. خیالت راحت باشه که انهایی هم که فکرشون رو نمیکنی این وبلاگ رو میخونن. پس مهم نیست که بعدش چی پیش می اد
.31
خرداد:بدون شرح مانده ام. برایم شرحی بنویس.. کوتاه.. بلند...با معنا و یا بی معنا
....1
تیر ماه:این روزها هیچ نشانه ای خوب نیست... پرواز و یا حتی نشانه ای از دختر خورشید...سقوط معنای سنگفرش اسفالت ذهن است که نقشی سرخ بر پیشانی اندیشه ام میزند و سرگیجه ای مدام را برایم به ارمغان می اورد
....2
تیر ماه:یه مدت نبودم و قرار شد که وقتی اومدم یه قرار با تو بذارم.. این بابا نانسی عجرم قرارمون رو به هم زد. یه سر تو ارشیو که رفتم روز شمار نبودن رو ورق زدم که با اونی که قبلش بود یه پل بزنم از خودت تا
...27
خرداد:روی گوشی من هم مدتهاست که پی ام و میس کال نیست. گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
...دیوانه ترین کارها در دل ادمها شکل میگیرد نشانه بد غیر از من هم دیده ای؟
28
خرداد:مثل هر شب سکوت نیست. پشت سکوت این زمان حرفهایی هست که به اینده تعلق دارد و تنها گذشت زمان قادر به درک ان است
.تمام روشهای تو را اموزش دیده ام و نیک میدانم که چگونه می اندیشی...مگر نه انکه نزدیکتر از من به من هستی؟ زمان را فراموش نکرده ام و مکان را
...سکوت تو را می پذیرم و دیگر سکوت میکنم... نه به تایید حرفهایت بلکه به خاطر انکه توان من در سکوت و سوختن بیش از اینهاست
...معنای سکوت قبل هم بوده است بی انکه کسی نجوای مرا شنیده باشد
....30
خرداد:حرف رفتن نه برای تو که برای من است. از خودم سالهاست بریده ام. اگر بریدن از تو باشد روبرویت می ایستم و میگویمت نباش. فکر میکردم در این فشار روحی مرهمی هستی...نه انکه اتشی بر زخمیکه رسیده است.. خیالت راحت باشه که انهایی هم که فکرشون رو نمیکنی این وبلاگ رو میخونن. پس مهم نیست که بعدش چی پیش می اد
.31
خرداد:بدون شرح مانده ام. برایم شرحی بنویس.. کوتاه.. بلند...با معنا و یا بی معنا
....1
تیر ماه:این روزها هیچ نشانه ای خوب نیست... پرواز و یا حتی نشانه ای از دختر خورشید...سقوط معنای سنگفرش اسفالت ذهن است که نقشی سرخ بر پیشانی اندیشه ام میزند و سرگیجه ای مدام را برایم به ارمغان می اورد
....NancyAjram.com
A request from Nancy Ajram ,
You are not allowed to enter nancy ajram official website , because you are from Dirty country (Iran)
So Go Away and dont try again !
خداییش دلتون میاد توهین بشنویین و هر کس و نا کسی که دلش میخاد به ملیت و ایرانی بودنتون توهین کنه و هر بی شرفی بخواد ما رو به افتضاح بکشونه؟
حالا باز هم اگه مایلین عکس این شخصیت .... رو رو دیوار اطاقتون نصب کنین....
ترجمه دلنشین متن فوق:
نانسی عجرم . کام
درخواست نانسی عجرم ,
شما اجازه وارد شدن به سایت شخصی نانسی عجرم را ندارید ,
به دلیل اینکه شما از کشور کثیف ایران هستید از سایت گم شوید بیرون و
دوباره سعی نکنید !