مادرم که دستش به من نرسید
و از پدر هم دور بودم
نشست و گریست
و نفرینم کرد: الهی درد بیدرمان بگیری
نفرینش گرفت
و اینگونه شد که من عاشق شدم
...
این نفرین های کاری
درمانی هم دارد؟
برایم بنویس
می
درد بی درمان...می
درمان درد بی درمان همان است؟پس اینگونه نفرین را که به مادرم یاد داد؟شاید او هم...؟می
درد بی درمان...
می
درمان درد بی درمان همان است؟
پس اینگونه نفرین را که به مادرم یاد داد؟
شاید او هم...؟
می