پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

آب

با اجازه عزیزت این شعر تقدیم میشود به آستان ملکوتی حضرت عشق ابوالفضل العباس (ع) و احوال صحن و سرای آن عزیز را نشان دارد: 

 

 

دست فرات سینه ی غم را نمور کرد

تا از رواق پر جبروتت عبور کرد

زائر که پر عطش از شوق وصل بود

در لحظه ای ، تو، آب، کربلا را مرور کرد

در انحنای ساحل چشمان زائران

دیدم غمی که کمی گونه شور کرد

در قاب آینه ی دیدگان عشق

 گلدسته های کاشی  مینا حضور کرد

دست تو، گلدسته، گنبد طلای عشق

گویی که آسمان آبی بالا غرور کرد

لب تشنه یا بریده کف و بی نفس شدن

یا بی برادری که حسینت نشور کرد

دلگرمی برادرانه ی خواهر به پای تو

آغوش مهر برادر سرور کرد

از خیمه تا فرات فقط عشق مید وید

همپای تو زمین و زمان را که دور کرد

دیگر تمام آب جهان ، گرد این حرم

عمریست مختصر شده خود را مرور کرد

۰۰۰می

نظرات 1 + ارسال نظر
() پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:00

Mi...

می...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد