پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

۸۰

خواهش میکنم برام کامنت نذار...

میدونی که تایید نمیکنم... پس ممنون که حرفمو گوش میدی...

نظرات 5 + ارسال نظر
امیر جمعه 18 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:34 http://nargeslove.blogsky.com

سلام

ممنون که به کلبه دل نرگس و من سر زدی. اگه فضولی نیست جریان این کامنت نذاشتن چیه؟

() شنبه 19 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 16:51

این مثنوی حدیث پریشانی من است
بشنو که سوگ نامه ویرانی من است

امشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام
بلکه به یمن آمدنت جان گرفته ام

گفتی غزل بگو غزلم شور و حال مرد
بعد از تو حس شعر فنا شد خیال مرد

گفتم مرو که تیره شود زندگانی ام
با رفتنت به خاک سیه می نشانی ام

گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد
بر چشم باد فرصت دیدن نمی دهد

وقتی نقاب محور یک رنگ بودن است
معیار مهر ورزیمان سنگ بودن است

دیگر چه جای دل خوشی و عشق بازی است
اصلا کدام احمق از این عشق راضی است

این عشق نیست ، فاجعه قرن آهن است
من بودنی که عا قبتش نیست بودن است

حالا به حرفهای غریبت رسیده ام
فهمیده ام که خوب تو را بد شنیده ام

حق با تو بود از غم غربت شکسته ام
بگذار صادقانه بگویم که خسته ام

...

دوست میدارمت جانا

[ بدون نام ] یکشنبه 20 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 17:15

دلم گرفته از آدم هایی که می گن دوسِتت دارم اما معنی شو نمی دونن از آدم هاییکه می خوان مال اونا باشی اما خودشون مال تو نیستن از اونایی که زیر بارون برات می میرن وقتی آفتاب می شه همه چیز یادشون میره

() دوشنبه 5 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 21:15

قراره بیای و من یادم اومد سالهاست ننوشته ام.یادم اومد دلخور میشی اگه ننویسم...

() شنبه 10 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 05:52

به تنهایی‌ات دل ببند. دل‌ات نخواهد کسی دست بکشد روی موهات. فکر نکن کسی قرار است زنگ بزند حال‌ات را بپرسد. بمیر توی کودکی‌ات. باور کن که تمام شد.

حکایت روزمره‌گی نیست دیگر؛ حکایت دل هم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد