پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

۲۹

دو نکته در نینوای سال 61 هجری قمری مرا همیشه مجذوب خود نموده است:

1: نماز ظهر عاشورا و تاکید بر حضور در محضر الهی که تنها ویژه مردان خداست و سالهاست انرا ندیده ام. سالها قبل در سرزمینی رویایی در شبهای حمله هنگامه سر نهادن در راه جانان در بوته گاه ازمایش خداوندی دیدم و دیدم و الحق همیشه کم اوردم... همیشه ماندم.. و جا ماندم. هنوز هم کم دارم...

ظهر عاشورا دگر گونه بود و دگر گونه است... فدایی امام تن به تیر دشمن میسپارد تا قامت قیامت امامی در تاریخ نمازی حماسی بخواند و الگویی باشد بر تمام کارها... که نماز بر همه چیز مقدم است...حتی بر جهاد در راه خدا.....

2: سرخ.....زرد... سفید

مردانی که می ایند مردانی نیستند که میروند........مردانی که میروند...مردمانی از جنس ناب هستند... از جنس افتاب.... ایینه....ونور...

حر مصداق مردان عاقبت به خیر است و ایینه تمام نمای شرافت و مردانگی....به خدا کم اوردم....

اگه یه ثانیه.. نه نه.نه.... اگه یه پلک به هم زدن هم حر باشیم.........چی میگم؟ اگه عقیده ازادگی داشته باشیم تن به ذلت چاپلوسی و کاسه لیسی و فرومایگی نخواهیم داد....

حر به اسمان انسانیت شرافت داد و ابرو..........بی ابرویی رو بلدیم چه جوری جار بزنیم....

 

 

***********

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد