پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

۹

اهسته از پرچین خاطرم عبور کردی و مرا به اخر مرور کردی....گاهی که به عبور شبانه ات در این شب خیال انگیز مینگرم.. تنها چشمانت است و تنها عبور شبانه ات از تمام اوهام و ارزو ها

و انچه بود و نبود در ذهن من و سودای سویدای من... منی که نیست.. همه چیز تویی. من معنایی ندارد...

شعر ها به رنگ نگاهت است و نگاهت به رنگ اسمان..دیروز که پاورفی خاطرات را ورق میزدم همه چیز رنگ ترا داشت و همه چیز بوی ترا میداد

 همیشه به افتاب سلامی دوباره خواهم داد. ....مشرق نگاه..

نظرات 2 + ارسال نظر
هدا دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:53 http://dokhtarebarfi.blogsky.com

چه احساساتی :) ... آخیییی

() دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:50


هیچ نگاهی نمی تواند تو را
آرامش ژرف تو را
وسعت و پاکی تو را
در افق کوتاه و کوچکش محصور کند
هیچ عکسی نمیتواند تو را
همه ی تو را
همه ی شکوهِ تو را
در قابی حبس کند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد