به هزار دلیل دوستت دارم آخرینش میتواند کیف کوچکت باشد بازشده در جوی آب یا وقتی که گرفته بودی پیشانیات را لبخند میزدی... آخرینش میتواند اولین بوسه یمان باشد در آسانسور دانشگاه یا همین تخمه شکستن یواشکی توی سینما. به هزار دلیل دوستت دارم آخرینش میتواند دستهایت باشد روی صورت من تا خدا و ابلیس اشکهایم را نبینند
یا روزی که در میدان ولی عصر زمزمه کردی در گوشم: قرار نیست هیچکس بیاید...
به هزار دلیل دوستت دارم آخرینش میتواند سرفه نکردنت باشد روی سیگارهای من میتواند ناشیانه آشپزی کردنت باشد ناشیانه عشقبازی کردنت... به هزار دلیل دوستت دارم آخرینش میتواند لنگه کفش خونیات باشد روی پیادهرو وقتی تن ات را روی دست میبردند.
میتواند حسرت گیسوانت باشد برای بوسیدن آفتاب وقتی با روسری خاکت کردند...
از مجموعه شعر"مرده ها خواب نمی بینند" چاپ: نشر گردون/ آلمان -برلین 1389 از: حامد ابراهیم پور
قشنگ و دلنشین مثه گرمای نفسهات روی پوست من....
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
گریه...
من بیشتر
اما راستش را بخواهی
همیشه و به همه میخندم
تا لبخنده هایم بپوشاند درد های درونم را
Mi....
می تا ...
می... حالا هم نمیای اینجا؟
نت گازوئیلی و قر فرنگی؟
جای پز هم داره بخدا...
می
می... سلام... چرا اینجا نمیای؟
وقتی که نت نیستش
فایدش چیه لپ تاپت؟
ادم که بی نته
دنیا براش زندونه
دنیای زندونی دیوارهه
زندونی بی نت هست ... بیماره
.
.
.
با اهنگ بخونش
می... صبح خیس و پاکت بخیر...
می
mi
man zir patama
bebin
laptop farsi horof nadare
ta farda
mi
می... سلام... صبحت بخیر... کجایی پس؟
زیر تاک زیبای رویا ها
تو بستری از خواب
نرم و پاک و تمیز و رویایی
جای تو خالی
می
مممممممممییییییی...
تولدت مبارک...
بهترین کادویی رو به من دادی
می...
بی دلیل ....
به هزار دلیل دوستت دارم
آخرینش میتواند
کیف کوچکت باشد
بازشده در جوی آب
یا وقتی که
گرفته بودی پیشانیات را
لبخند میزدی...
آخرینش میتواند
اولین بوسه یمان باشد
در آسانسور دانشگاه
یا همین تخمه شکستن یواشکی
توی سینما.
به هزار دلیل دوستت دارم
آخرینش میتواند
دستهایت باشد
روی صورت من
تا خدا و ابلیس
اشکهایم را نبینند
یا روزی که
در میدان ولی عصر
زمزمه کردی در گوشم:
قرار نیست هیچکس بیاید...
به هزار دلیل دوستت دارم
آخرینش میتواند
سرفه نکردنت باشد
روی سیگارهای من
میتواند
ناشیانه آشپزی کردنت باشد
ناشیانه عشقبازی کردنت...
به هزار دلیل دوستت دارم
آخرینش میتواند
لنگه کفش خونیات باشد
روی پیادهرو
وقتی تن ات را
روی دست میبردند.
میتواند حسرت گیسوانت باشد
برای بوسیدن آفتاب
وقتی با روسری خاکت کردند...
از مجموعه شعر"مرده ها خواب نمی بینند"
چاپ: نشر گردون/ آلمان -برلین 1389
از: حامد ابراهیم پور
قشنگ و دلنشین
مثه گرمای نفسهات روی پوست من....