پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

بوسه

 

بوسه ام 

 بر پیشانیت 

                     همه چیز را از یاد می برد

 حتی 

 سخت ترین لحظات در بازگشت را... 

و دقایقی که بر پشت در ماندم بی پیامی از تو

و صبحگاه

پیام دیگرت: خواب دوشین برده بودت زیباترانه...

بوسه ام بر پیشانیت  

همه چیزم را به یادم می آورد

یگانه مستانه ی هستی بخشم   

در آغوشم 

 آرام می یابد  

و سر بر سینه ام می نهد 

*** 

بوسه ام؛ تو؛ من و چهار دیواری کوچک رازهایمان. . .

می

نظرات 1 + ارسال نظر
() یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:30

بوسسسسسسسسس...
ببخش نازنینم... دارو خورده بودم... دیدم رسیدی خیالم راحت شد و خوابیدم. اگه به زمان پیام نگاه میکردی میدیدی که ۱۵ دقیقه بعد از پیام من جواب داده بودی و من دیگه خوابم برده بود... می

می
...
من خوبم
اما تو باور نکن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد