صبح برف میبارید تا رد پایی از تو بر زمین باقی بماند...
از همانهایی که جا گذاشته ای نه بر برف...
که حک شده بر سنگفرش دلم
لابلای ترکهای بجا مانده روزهای نبودنت...
از خانه بیرون نیامدم
طاقت دور شدن رد کفشهایت را نداشتم
می