پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

پرانتزباز

نا گفته هایی از تمام گفتنی هایم

ترنج

 

نمیدانم

 یوسف بودم

 یا

ترنجی

 که  یوسفت را ندیده قربانی شد

با این همه اوصاف

 خرسندم

که در دستان زلیخایم  بودم

 برای لحظه ای  

می

 

نظرات 3 + ارسال نظر
زینب جون پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:59 http://zeinabaghaei.blogsky.com

دوست عزیز وبلاگ قشنگی دارید.
خوشحال میشم اگه به وبلاگ من هم سر بزنید.منتظرم.
Zeinabaghaei.blogsky.com

() شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:36

کی؟کجا؟چی شدی؟؟؟؟
می

ندیدی واقعا؟؟؟


می

() شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:36

نه... کی؟چی شدی؟

ندیدی دیگه...
حالا واست فرقی نداره من ترنج بودم یا پیراهن یوسف در دستانت!!!
مهم اینه که یه لحظه تو دستای زلیخای خودم بودم و لمسم کرد...
می

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد