سالهاست از همان قدیمترک ها که حافظه ی من اجازه ی درک شعر را داد٫حافظ قسمتی از زندگی شد و حافظ خوانی و تفال به آن جزیی از برنامه ها.
اما یلدا و حافظ چیز دیگریست
دیشب نزدیک به پنجاه تا فال گرفتم یدونه شبیه به هم در نیامد
تا اینکه تو خواستی.
یادت هست پیامت؟
فال زیبایی آمد که نمیدانستم نیتت چیست
به نیت (میم ... الف) = ما بعد از تو حافظ را گشودم و عجبا همان غزل فال تو آمد و من حیران...
یادت هست بلافاصله تماس گرفتم و فال و حال و احوالمان را یکی دیدم؟
و تو رندانه ( برگرفته از مکتب حافظانه هایت) حواله مرا به . . . دادی؟
این غزل شاهدی بر تمام نیت ماست و شاهدی بر ...
هاتفی از گوشه میخانه دوش | گفت ببخشند گنه می بنوش | |
لطف الهی بکند کار خویش | مژده رحمت برساند سروش | |
این خرد خام به میخانه بر | تا می لعل آوردش خون به جوش | |
گر چه وصالش نه به کوشش دهند | هر قدر ای دل که توانی بکوش | |
لطف خدا بیشتر از جرم ماست | نکته سربسته چه دانی خموش | |
گوش من و حلقه گیسوی یار | روی من و خاک در می فروش | |
رندی حافظ نه گناهیست صعب | با کرم پادشه عیب پوش | |
داور دین شاه شجاع آن که کرد | روح قدس حلقه امرش به گوش | |
ای ملک العرش مرادش بده | و از خطر چشم بدش دار گوش |
رند خودتی... می...
رند و غزلخوان و صراحی در دست...
بوی مهتاب میدهی...هیچ میدانی؟