خواهش میکنم برام کامنت نذار...
میدونی که تایید نمیکنم... پس ممنون که حرفمو گوش میدی...
سلام ممنون که به کلبه دل نرگس و من سر زدی. اگه فضولی نیست جریان این کامنت نذاشتن چیه؟
این مثنوی حدیث پریشانی من استبشنو که سوگ نامه ویرانی من استامشب نه اینکه شام غریبان گرفته امبلکه به یمن آمدنت جان گرفته امگفتی غزل بگو غزلم شور و حال مردبعد از تو حس شعر فنا شد خیال مردگفتم مرو که تیره شود زندگانی امبا رفتنت به خاک سیه می نشانی امگفتی زمین مجال رسیدن نمی دهدبر چشم باد فرصت دیدن نمی دهدوقتی نقاب محور یک رنگ بودن استمعیار مهر ورزیمان سنگ بودن استدیگر چه جای دل خوشی و عشق بازی استاصلا کدام احمق از این عشق راضی استاین عشق نیست ، فاجعه قرن آهن استمن بودنی که عا قبتش نیست بودن استحالا به حرفهای غریبت رسیده امفهمیده ام که خوب تو را بد شنیده امحق با تو بود از غم غربت شکسته امبگذار صادقانه بگویم که خسته ام...
دوست میدارمت جانا
دلم گرفته از آدم هایی که می گن دوسِتت دارم اما معنی شو نمی دونن از آدم هاییکه می خوان مال اونا باشی اما خودشون مال تو نیستن از اونایی که زیر بارون برات می میرن وقتی آفتاب می شه همه چیز یادشون میره
قراره بیای و من یادم اومد سالهاست ننوشته ام.یادم اومد دلخور میشی اگه ننویسم...
به تنهاییات دل ببند. دلات نخواهد کسی دست بکشد روی موهات. فکر نکن کسی قرار است زنگ بزند حالات را بپرسد. بمیر توی کودکیات. باور کن که تمام شد. حکایت روزمرهگی نیست دیگر؛ حکایت دل هم...
سلام
ممنون که به کلبه دل نرگس و من سر زدی. اگه فضولی نیست جریان این کامنت نذاشتن چیه؟
این مثنوی حدیث پریشانی من است
بشنو که سوگ نامه ویرانی من است
امشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام
بلکه به یمن آمدنت جان گرفته ام
گفتی غزل بگو غزلم شور و حال مرد
بعد از تو حس شعر فنا شد خیال مرد
گفتم مرو که تیره شود زندگانی ام
با رفتنت به خاک سیه می نشانی ام
گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد
بر چشم باد فرصت دیدن نمی دهد
وقتی نقاب محور یک رنگ بودن است
معیار مهر ورزیمان سنگ بودن است
دیگر چه جای دل خوشی و عشق بازی است
اصلا کدام احمق از این عشق راضی است
این عشق نیست ، فاجعه قرن آهن است
من بودنی که عا قبتش نیست بودن است
حالا به حرفهای غریبت رسیده ام
فهمیده ام که خوب تو را بد شنیده ام
حق با تو بود از غم غربت شکسته ام
بگذار صادقانه بگویم که خسته ام
...
دوست میدارمت جانا
دلم گرفته از آدم هایی که می گن دوسِتت دارم اما معنی شو نمی دونن از آدم هاییکه می خوان مال اونا باشی اما خودشون مال تو نیستن از اونایی که زیر بارون برات می میرن وقتی آفتاب می شه همه چیز یادشون میره
قراره بیای و من یادم اومد سالهاست ننوشته ام.یادم اومد دلخور میشی اگه ننویسم...
به تنهاییات دل ببند. دلات نخواهد کسی دست بکشد روی موهات. فکر نکن کسی قرار است زنگ بزند حالات را بپرسد. بمیر توی کودکیات. باور کن که تمام شد.
حکایت روزمرهگی نیست دیگر؛ حکایت دل هم...