۱:
بنا نبود بنویسم؛
اما 65 خاطره مانده در ارواق مرامرورکردند.
شصت و پنج ستاره خاکی که تنها مدالشان خاک تربتشان گشت و در انزوای خاک ستارگانی شدند پر فروغ در اسمان بی ستاره ما....
دلم گرفت و کاش بر نمیگشتم...
*- اخوی معراج شهدا کجاست؟
*-- سه راه شهادت؛ تقاطع دنیا و بهشت؛بعد ازگذر خود گذشتگی.سمت خدا رو به تجلی
*********
۲:
فالی زنیم به حافظ شیراز بی وضو
لختی برای دیدن رویت و گفتگو
فاش است جام نگاهم شکسته است
وقتی که باز مینگرم بر تو روبرو
صبر من و قصه دلدادگی و غم
اشک و تب و سوز و اه و..داغ او
تنهاییم عجیب نیست زیرا که گشته ام
بازنده در قمار زندگی ؛ با... ابرو
چشمی به چشم اینه دوختم.. اخر است ......
شبانه ها ابان ماه ۸۶
**********
۳:
دل و دماغ بودن ندارم... دل رفتن هم ندارم...اگه نمیام نه که نیستم. وقتی که نگاهم ابریه چطوری انتظار دارم که تو دستام گل در بیاد
**********
۴:
معمولا سالروز تولد رو جشن میگیرن. این وبلاگ سالروز تولدش رو با انفاکتوس رد کرده...خدا به دومی رحم کنه...
**********
چه دردناک است به دست فراموشی سپردن کسانی که دفتر زندگی را شجاعانه ورق زدند!
...
امضا: نقطه نویس ۱۷ ساله از تهران