پرنده دوست داشتنیت را رها کن... اگر دوستت داشته باشد به سوی تو باز میگردد و اگر بازنگشت...
بدان هرگز مال تو نبوده است...
پرنده من هرگز بازنگشت...
*****
*****
وقتی ستاره ها
بر شانه ام نشست
پنداشتم
دوباره باز خواهمت دید.
پنداشتم
قسم به نور و ایینه
و
مهر اب
که مهریه ال اطهر است
. دل ارام گیرد....
ندانستم
خاک گریزی
و
شانه های من
تحمل
ستاره ترا نخواهد داشت...
کدامین اسمان
میعاد گاه ما؟
شبانه ها ۱۳۸۵
پرندهء رها شدنی را ، باید رها کرد ... اگر بماند ملال میآورد ، خستگی ...
بگذار آنچه از دست رفتنیست ، از دست برود !
سلام
یه سری از مطالب آرشیو رو هم خوندم.....خیلی قشنگ ولطیفن...فک نمی کردم روح به این لطیفی واسه یه آقا باشه...بعدش اینکه ....اگه خودتون می نویسید حرف نداره اگه جمع آوریشون هم می کنید ...با ذوقید...
همیشه همینطوره هیچ چیزیو نباید با زور خواستش مگه نه؟