بارون و دوست دارم و پاییز رنگارنگ شمال و یه جاده تو دل جنگل که پیچ و خم داره و منو به عمق بودن میبره.
پاییز و بارون و با تو بودن و دوست دارم....
اذر ماه و خاطرات قدیم...شبگردی های ادمای بی نشون تو پس کوچه های شهر که ته صدای اوازشون حزن تنهایی رو تو سرمای کوچه های شهر میپاشونه. یه صدایی که اروم و لرزان جوری که فقط سکوت کوچه بشنوه و تو....میخونه: چه خبر از اون ادمای بی نشون....
صدای پای سکوت دیگه نمیاد و تنها ترنم صدایی که شانه های تنهایی را برای دوست داشتن می گرید....
***
ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ " تلاجن"
سایه ها رنگ سیاهی
وزان
دلخستگانت راست
اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.
در آندم
که بر جا دره ها
چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد
دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم.
***
پی نوشت: یه ادمو میشناسم که یه هفته است سینه اش دیگه به اسپری و دارو هاش جواب نمیده... به نظر شما جه کار باید بکنه که شبا بیرون نره؟
فکر کنم باید شما رو ببینه
چرا نمیاد اونی که باید بیاد.....؟
نمیاد چون نمیدونه شما منتظرین!
باور کن
کی باید بیاد؟کجا باید بیاد؟...
به نظرم اول باید با خودش و تنهایی هاش کنار بیاد
بعد که به نتیجه رسید بیاد پیش شما و شما رو هم از تنهایی در بیاره
((( من شما رو لینک کردم )))
سلام
مرسی اومدی
من خونشو بلد نستم
سلام
قبلا اینطوری نبود.... برا منم درس نشده...اگه توی یه روز دو تا اپ کنیم اپ دوم میره زیر اپ اولمون..... ولی اگر هر روز یه اپ داشتهب اشیم ترتیبش درس میشه.... این اتفاق فقط برای اپ های که توی یه روز باشه می افته....
خواهش میکنم...از بابت لینک هم ممنونم...
حتما خدا هم برای شما فرشته تنها و زیبایی در قلبت ذاشته پویا جان در درون خودته بگرد حتما پیداش می کنی
خوشحال شدم سر زدی بازم سر بزن خوشحال می شم
سلااام... مرسی دوست خوبم که بهم سر زدی. متاسفانه نمی دونم کجا میشه .... اما هر کی یه نظری داره!