اه اگر راهی به دریاییم بود
از فرو رفتن چه پرواییم بود
گر به مردابی ز جریان ماند اب
از سکون خویش نقصان یابد اب
جانش اقلیم تباهیها شود
ژرفنایش گور ماهیها شود
...... فروغ
باز پاییز و فصل همه غصه های عالم....از بد حادثه همه چیز هم تو این فصل اتفاق میفته. غیر از دو اتفاق که در زمستان افتاد...
بعضی اتفاقهای خوب هم اینجا شکفته شدن.. درست وسط پاییز...
کاش میشد شکست و دوباره شکل گرفت...
سلام
با تبادل لینک موافقی؟
سلام.
موافقم..
اما بلد نیستم.خیلی تازه کارم..ممنون میشم
سلام دوست تازه گرامی
خیلی خوشحال شدم که وبلاگت رو دیدم
شعر قشنگیه ُ به همون قشنگی که انتظار میره !
شعر قبلی از خودته ؟
خوب روده درازی بسه دیگه .
شاد باشی
سلام.
مجموعه شبانه از نوشته های منه که اسمش شعر نیست و دلنوشته است.
بهروز و کامیاب باشین
سلام دوست تازه گرامی
خیلی خوشحال شدم که وبلاگت رو دیدم
شعر قشنگیه ُ به همون قشنگی که انتظار میره !
شعر قبلی از خودته ؟
خوب روده درازی بسه دیگه .
شاد باشی
...............
................
.............
............