مادرم که دستش به من نرسید
و از پدر هم دور بودم
نشست و گریست
و نفرینم کرد: الهی درد بیدرمان بگیری
نفرینش گرفت
و اینگونه شد که من عاشق شدم
...
این نفرین های کاری
درمانی هم دارد؟
برایم بنویس
می