پایان روزی پر فشار و استرس . . . خانه . . . ۲ صبح بود. . . .خواب. . . ۶:می ۱۰/۶:سلام نازنینم. می ۱۱/۶:سلام عزیزم؛ بیداری که... گفتم شهیدی الان.می . . . ۲۲/۷:شهید شدم.بهشت راهم ندادند؛برگشتم. گفتند:دامان تد بهشت توست... این هم از امروز؛حالا تو دانی و روزگار من...می ۲۷/۷:می...بهشت تد با اعمال شاقه است.خود دانی... . . . و این چنین به بهشت خودم بازگشتم...گفتم که شهادت در دامانت مرا زیبنده است و تنها گلستان دامنت مینوی من خواهد بود...باورت نشد... باز هم مرا از خود بران... می |